خاطره ی واکسن زدن من یونا
خاطره ی واکسن زدن من یونا سلام
بچه ها میخواستم یه واقعیت را بگم اسم واقععی من نیایش هستش اما دوست دارم شماها من را یونا صدا کنید اخه اسم یونا را دوست دارم این یه اسم مستعاره
اومدیم با خاطره ی واکسن زدن من یونا
خوش امدین به پستم
حالتون خوبه ؟
خوب صبح زود بیدار شدم
اخه کلاس ها مجازی بود
ساعت 7صبح دیگه بیدار شدم
چایی صبحانه خوردم
نوش جون کردم
توی برنامه بود الان عکسش را براتون میفرستم اموزش ارایشگری اینجور چیزا میزاره
برنامه ی این
علائم جدید ویروس کرونا امیکرون
ازمونک ریاضی را انجام دادم
عاشق این استایل کره ای برای پسرا شدم خیلی نانازه و قشنگه
اوههههههههههههههههه
رفتم پیش چنگیز اسم این بز را گذاشتم چنگیز
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
ظعهر هم کلاس داشتم توی انباری غذا خوردم کلاس مجازی قران هم داشت اخه گشنه بودم دیگه غذا خوردم
بعد دهنم پر غذذا بود معلم میگه یونا قران را بخون
من با دهن پر و صوت قران را خوندم
هههههههههههههههه
این نقاشی تهیونگ را هم کشیدم
اینم نگاه کنین
اماده شدیم تامن برم دز اول واکسن کرونام را بزنم
عکس من با شناسنامه ام
انگار پاسپورت کشور کره جنوبی من هستش
عکس های من در خانه
سوار ماشین شدیم تا بریم
وات فاک
ههههههههههههههههههههههههه
رسیدیم کارت واکسن کرونام
پاهام
عکس من در حال واکسن زدن
عکس های من
اصلا درد نداشت
فکر کردم درد داره اما نداشت حالیم هم نشد کی زدم
عکس نصفه نصفه من
عاشق این 3 عکس ام
این هم همینطور
عکس های من
راستی
این هم عکس شناسنامه من هستش
این عکس هم انگار پاسپورت کشور کره جنوبی من هستش
کاری ندارید
بای بای
